1-1) مقدمه
در عصر سفرهای بین المللی، کشورها، شهرها و مکانهای گردشگری به طور مداوم بازارهای نوظهور را جستجو میکنند. همانطورکه کارشناسان گردشگری، متصدیان تور و آژانسهای مسافرتی به دنبال کسب آگاهی از مقصدهای نوظهور میباشند (کیم[1] و پردو[2]،۲۰۱۱). رشد فزایندۀ صنعت گردشگری و به دنبال آن ظهور مقصدهای جدید چالشهایی به همراه داشته است؛ نیازها و انتظارات به سرعت در حال تغییر گردشگران، ظهور انواع جدید گردشگری، حساسیت نسبت به مسائل محیطی و جهانی منجر به این امر گردیده که مدیران در یک فضای به شدت رقابتی به سمت مدیریت دانش محور و توسعۀ اندیشیده شده گرایش پیدا کنند. در نتیجه ضرورت طراحی برنامههای منظم، مدیریت هدفمند، تربیت نیروی انسانی کارآمد و جذب سرمایههای بیشتر به این صنعت بیش از پیش احساس میشود. گردشگری در چارچوب الگوهای فضایی خاصی عمل میکند که یکی از این الگوهای فضایی، گردشگری شهری است. نواحی شهری به علت آنکه جاذبههای تاریخی و فرهنگی بسیاری دارند غالباً مقصدهای گردشگری مهمی محسوب میگردند. شهرها معمولاً جاذبههای متنوع و بزرگی شامل موزهها، بناهای یادبود، تئاترها، استادیومهای ورزشی، پارکها، شهربازی، مراکز خرید، مناطقی با معماری تاریخی و مکانهایی مربوط به حوادث مهم با افراد مشهور دارا بوده که این خود گردشگران بسیاری را جذب میکند (تیموتی[3]،63:1995). از این رو اهمیت مطالعۀ راهبردهای توسعه مقصدهای شهری نوظهور غیر قابل انکار است.
2-1) بیان مسئله
امروزه مردم با وجود ناامنی شغلی، نسبت به گذشته سختتر کار میکنند اوقات فراغت فشردهتر شده و مردم چندین مسافرت کوتاه را به یک تعطیلات طولانی ترجیح میدهند. بنابراین مردم مقصدهای گردشگری را میخواهند که به راحتی و به سرعت قابل دسترسی باشد؛ این شرایط برای مقصدهای نزدیک و قابل دسترسی، بسیار سودمند بوده و باعث توسعه گردشگری شهری شده است (نوربخش و اکبرپور سراسکانرود،1389). شهرها به عنوان مقصد گردشگری، دارای عملکرد چند منظوره هستند؛ آنها به عنوان دروازه ورودی به کشور، مراکز اقامتی و مبدأ سفر به روستاها و مقصدهای مجاور خود هستند. علاوه بر این، شهرها فقط مقصدهایی که در آنها جمعیتی با فعالیتهای اقتصادی، زندگی فرهنگی و تحت کنترل نیروهای سیاسی کنار هم جمع میشوند نمیباشند، بلکه نقش مهمی را به عنوان مراکز فعالیت گردشگری بر عهده دارند. بنابراین، باید به جای گردشگری در شهرها، مفهوم “گردشگری شهری” مورد بررسی قرار گیرد (رهنمایی،1387).
یکی از مهمترین مقصدهایی که روندهای گردشگری جهان را در دهههای گذشته تحت تاثیر قرار داده است، مراکز شهری است. رشد سفرهای کوتاه مدت این مقصدها را به یکی از اصلیترین مراکز گردشگری دنیا تبدیل نموده است (کوپر[4] و همکاران،145:1998).
بایستی توجه داشت که، در این نقاط اگر گردشگری در راستای اهداف و برنامههای توسعه پایدار حرکت ننماید شکلی از توسعه بیبرنامه گردشگری رخ خواهد داد که باعث تخریب محیط طبیعی و انسانی این شهرها میگردد.
یک مقصد گردشگری نوظهور یک منطقه ژئوپولیتکی[5] است که گردشگری را به عنوان ابزار توسعه اقتصادی اجتماعی پذیرفته است و جامعه به پتانسیلهای گردشگری به عنوان اهرمی برای افزایش رفاه اقتصادی اجتماعی مینگرد (ایسو و ایبیتو،2010). با توجه به اینکه هر مقصد چرخهای با ویژگیها و مراحل منحصر به فرد دارد با استنباط از مدل باتلر بعضی مفروضات اساسی در مورد مقصدهای نوظهور ایجاد میشود؛ دریک مقصد گردشگری نوظهور در سمت عرضه، گردشگری از طرف دولت و جامعه محلی به عنوان ابزار توسعه اقتصادی پذیرفته شده است و استراتژیهایی برای تحقق این دیدگاه (توسعه و طراحی محصول) معرفی میشود اما در سمت تقاضا بازار، آگاهی کمی از مقصد دارد و این تصور در مورد مقصد وجود دارد که فاقد محصول منحصر به فرد برای جذب گردشگر باشد (باتلر،1980).
مقصدهای گردشگری نوظهور ویژگیهای منحصر به فردی دارند که آنها را از مقصدهای به بلوغ رسیده یا مقصدهای در مرحله افول متمایز میکند. سازمانهای بازاریابی مقصد(DMO) [6] مسئول ایجاد، جذب و حفظ مشتریان ارزشمند هستند (مشتریان: گردشگرانی که به مقصدهای مختلف سفر میکنند). یکی از راههای دستیابی به این عملکرد، استراتژیهای ارتقای موثر مقصدهاست. با توجه به اینکه مقصدهای نوظهور به طور نظری در مراحل اول و دوم چرخهی حیات مقصد باتلر میباشند؛ به نظر میرسد بر اساس ویژگیها و متغیرهای مقصدها طبق مدل چرخه حیات مقصد باتلر، شهر بوکان در مرحلهی اول و دوم این مدل باشد (طرح جامع شهر بوکان، مهندسین مشاور معماری و شهرسازی آمود، 1392).
به دلیل اینکه استراتژیهای ارتقای سنتی برای ایجاد عکس العمل مناسب در گردشگران در مقصدهای گردشگری نوظهور بدون رویکرد استراتژیک ناکافی است؛ بنابراین مقصدهای نوظهور به استراتژیهای ارتقای خاصی نیاز دارند (ایسو[7] و ایبیتو[8]،2010). شهر بوکان به عنوان نمونه موردی این تحقیق در شمال غرب ایران بعد از شهرهای ارومیه و خوی بزرگترین شهر استان آذربایجانغربی میباشد. شهر بوکان به دلیل موقعیت هموار و مناسب و شرایط بهتر نسبت به شهرهای همجوار، از جمله مهاجرپذیرترین شهرهای کشورمان محسوب میشود. شهرستان بوکان در حدود 3000 سال قبل تحت نام ایزیرتو، پایتخت تمدن ماننایان بوده است؛ بوکان هویت تاریخی خود را از قلعه باستانی قلایچی در مجاورت روستای قلایچی در 8 کیلومتری شمال شرقی بوکان به وام گرفته است که بازمانده یکی از مراکز بسیار مهم تمدن (ماناها) در هزاره اول پیش از میلاد مسیح در حوزه شمال غرب ایران است.
شهر بوکان به علت قرارگرفتن برسر راههای استانهای آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و کردستان همواره از نظر تجاری مورد توجه بوده است. امروزه نیز قرار گرفتن این شهر در قلب استانهای مذکور آن را به مرکزی برای ترانزیت مسافران تبدیل کرده است. موقعیت مناسب جغرافیایی بوکان در منطقه و امنیت نسبی آن، این شهر را به عنوان مرکز منطقه جنوب و جنوب غربی دریاچه ارومیه تبدیل کرده است. بنابراین نقش و موقعیت استراتژیک شهر در پیوند با تحولات و تغییرات اقتصادی اجتماعی و سیاسی این منطقه میتواند به عنوان یکی از فاکتورهای مهم رشد و توسعه این شهر باشد.
کلیه ویژگیهای برشمرده بر اهمیت بوکان به عنوان یک مقصد گردشگری دلالت دارند. این ویژگیها خود میتوانند به عنوان پایه ایجاد فعالیتهایی باشند که ضمن تداوم بخشی و حفاظت از آنها، به منبعی ارزشمند برای ایجاد درآمد نیز به کار آیند. در این راستا فعالیت گردشگری شهری در صورت برنامهریزی جامع و رعایت ضوابط زیستمحیطی میتواند نقش مؤثری داشته باشد. بررسیها نشان میدهد مقصدهای نوظهور به دلیل عدم وجود راهبردها و راهکارهای توسعه گردشگری متناسب با مرحله چرخه عمر آنها، نقش عمدهای در عدم موفقیت گردشگری کشور و بالفعل نمودن توان بالقوه بسیاری از این مقصدها و مناطق داشته است.
شهر بوکان به عنوان یک مقصد شهری با زیرساختهای توسعه نیافته، عدم شایستگی و توانمندی منابع انسانی، نبود نگرش اقتصادی جامعه محلی نسبت به توسعه گردشگری، سکونت موقت گردشگران و وجود فرهنگهای متعدد و ناهمگونی ترکیب فرهنگی، بیش از هر چیز نیازمند ارائه استراتژیها و راهکارهایی توسعه گردشگری جهت غلبه بر مشکلات موجود میباشد و در نتیجه ارائه این راهبردها، موجب افزایش ورود گردشگران و افزایش شمار بازدیدکنندگان بالقوه به عنوان نتیجه فعالیتهای برنامهریزی شده، میشود و متعاقباً منجر به اشتغالزایی و درآمد برای جامعه محلی میشود. در این راستا ضرورت هماهنگی عرضه و تقاضا منجر به توسعه زیرساختها و تسهیلاتی جهت بر آوردن نیازهای گردشگران ورودی به شهر میشود. همانطور که ذکر شد شهر بوکان در مراحل اولیه توسعه گردشگری است و به طور بالقوه دارای پتانسیلها و منابعی جهت توسعه گردشگری میباشد. بنابراین هدف این پژوهش تعیین موقعیت شهر بوکان در مدل چرخه عمر باتلر و ارائهی راهبردهایی جهت ارتقای گردشگری شهر بوکان، متناسب با مرحلهی چرخه حیات آن میباشد.
براي دانلود متن کامل پايان نامه اينجا کليک کنيد.
نظرات شما عزیزان: